عوامل نا کارآمدی آموزش زبان در مدارس و دانشگاه‌ها



زبان خارجه از دیر باز در مدارس و دانشگاه های ایران تدریس شده و می شود. اما متاسفانه خروجی سال ها وقت و هزینه صرف شده هرگز رضایت بخش نبوده است. نگاهی گذرا به چگونگی رشدوگسترش موسسات زبان در دو دهه اخیر موید این مدعا است که مدارس و دانشگاه ها در تامین  نیاز های زبانی جامعه خصوصا در مهارتهای گفتاری و شنیداری حرف چندانی برای گفتن ندارند و عموم مردم برای این منظور به موسسات و آموزشگاه های زبان رجوع می کنند و این امری عادی و در عین حال ضروری تلقی می شود. حتی درمجلس طرح حذف آموزش زبان از مدارس مطرح شد و قرار بر این بود که آموزش زبان کلا به بخش خصوصی سپرده شود. مشکل کجاست؟  در این مقاله سعی می شود تا عوامل اصلی این عدم توفیق را بر شماریم تا شاید هم مسولین ذی ربط و هم زبان آموزان عزیز متوجه ریشه مشکلات شده و احیانا دو باره کاری نکنند.


عواملی که نقش کلیدی در یاد گیری زبان دارند به قرار زیر می باشند:

1. نیاز سنجی و هدف گذاری : نیاز های زبانی لازم است هم در قالب مهارتهای چهار گانه (خواندن – نوشتن – صحبت کردن و مهارت شنیداری) و هم در قالب سطوح مختلف تعریف شوند. عدم شناخت کافی از نیازها و هدف گذاری های کلی و رویایی نتیجه ای جز شکست ندارد.  

2. محتوای آموزشی مناسب: کلیه کتابها و محتوای الکترونیکی سمعی و بصری می بایست بروز شده و با متد های نوین در علم آموزش زبان تطابق یابد. البته در سال های اخیر تحولاتی در کتب های مدرسه اتفاق افتاده که تاثیر گذاری آنها جای تامل و تحقیق دارد. ولی محتوای آموزشی سالهای گذشته چندان بروز نبوده اند.

3. آزمونها: سنجش و ارزیابی پیشرفت زبان می بایست با اهداف و نیاز های تعیین شده سنخیت داشته و همسو باشند. مثلا اگر مهارت صحبت کردن و یا خواندن از اهداف تعریف شده باشند در آزمونها نیز این مهارتها می بایست بنحو مطلوب مورد سنجش قرار گیرند.

4. تعداد زبان اموزان در کلاس: یکی از معضلات آموزش زبان در مدارس و یا دانشگاه ها تعداد بالای زبان آموز ( مثلا 30 نفر ) در یک کلاس است و این امکان تمرین با کمیت و کیفیت را بشدت کاهش می دهد.
 

5. زمان: زبان خارجه به عنوان یکی از دروس مدرسه و دانشگاه وقت محدودی را به خود اختصاص می دهد. مثلا هفته ای 2 ساعت. در این وقت کم امکان تمرینی بسیار محدود می شود.

6. روش های تدریس: وقت کم، محتوای آموزشی قدیمی، تعداد بالای زبان اموزان و موارد دیگر در روش های اتخاذ شده برای تدریس تاثیر منفی دارد. طوریکه اکثر کلاس ها معلم محور بوده و سطح تعاملات و امکان تمرین بسیار ناچیز است.

7. ناهمگونگی زبان آموزان: یک چالش دیگر برای مدرسین زبان این است که زبان آموزان بدلیل تنوع پیشینه زبانی  در سطوح مختلف قرار دارند و یک آموزش منسجم و یک دست برای آنها ممکن نیست.

8. امکانات کمک آموزشی: فرا گیری زبان امروزه با امکانات مدرن از جمله اینترنت و دنیای مرتبط با ان ، دیکشنری های آنلاین و الکترونیکی ،شبکه های مجازی  و غیره  بسیار آسان تر شده. اما تدریس زبان در مدارس و دانشگاه ها بندرت از یک کتاب سنتی فراتر می رود.

9. انگیزش فراگیران زبان: نیاز به زبان و انگیزه یادگیری زبان با اهداف کاربردی و نه صرفا برای یک آزمون و کسب نمره می تواند تضمین کننده موفقیت باشد. کم نیستند کسانیکه بواسطه علاقه و یا نیاز روزمره در محیط ، زبان جدید را آموختند و لزوما در یک کلاس رسمی هم شرکت نکردند. گو اینکه سطح یاد گیری آنها جای سوال دارد اما آنقدر هست که نیازهای زبانی شخص را بر طرف سازد. بنابراین یکی از شروط یادگیری زبان داشتن انگیزه لازم و یا نیاز وافعی برای استفاده از آن زبان است که در مدارس و دانشگاه ها بسیار کم رنگ می باشد.

10. امکان محدود تمرین در خارج از کلاس: یکی از اصلی ترین چالشها در یاد گیری زبان خارجه در ایران فقدان افرادی است که در جامعه به زبان هدف صحبت کنند. چون زبان خارجه در محیط کاربرد ندارد خودبخود انگیزه و کمیت و کیفیت تمرین بسیار نازل می شود مگر اینکه اشخاص خود محیط زبانی خود را بصورت غیر معمول تغییر دهند. لذا اگر فردی برای یادگیری زبانی مثل فرانسوی به کشوری فرانسوی زبان سفر کند در آن محیط با بمباران زبانی مواجه خواهد شد که این یعنی انگیزه بسیار بالاو نیاز مبرم برای تعامل با اجتماع با استفاده از زبان خارجی و این بنوبه خود باعث افزایش چشمگیر تمرین و تکرار خواهد شد.
عوامل ده گانه بالا دلایل عمده عدم توفیق رضایت بخش از آموزش و یادگیری زبان در مدارس و دانشگاه ها بشمار می آیند. هر سیستم آموزشی اگر بخواهد ضریب موفقیت خود را در آموزش زبان افزایش دهد ناگزیر است به این عوامل تاثیرگذار توجه ویژه داشته باشد.

 
نویسنده: دکتر وحدانی – دکترای آموزش زبان از دانشگاه تهران

 
برچسب ها : ناکارآمدی ، آموزش ، آنلاین ، زبان ، انگلیسی